تست متن پنل اف کنواس
بزرگترین ترس استراتژیک اروپا، تضاد آشکار میان شعار «استقلال استراتژیک» و واقعیت وابستگی ساختاری عمیق به ایالات متحده است. اروپا در حوزه امنیت کلان همچنان یک «متغیر وابسته» در معادله تصمیمگیریهای واشنگتن باقی مانده است.

بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، نهتنها یک تغییر مدیریتی در ایالات متحده، بلکه یک زلزله سیاسی و امنیتی عمیق برای قاره اروپا محسوب میشود. در حالی که اتحادیه اروپا و ناتو طی دو سال گذشته تلاش کردهاند تا با حفظ یکپارچگی و حمایت قاطع از اوکراین، موازنه قدرت در شرق اروپا را حفظ کنند! اکنون اروپا در یک دوراهی استراتژیک طاقتفرسا قرار گرفته است.
از یکسو، حفظ اتحاد و خط واحد در حمایت از کییف در برابر روسیه، یک ضرورت امنیتی حیاتی برای قاره سبز محسوب میشود. اما به قول سیاستمداران و استراتژیستهای اروپایی، بازگشت ترامپ مصداق عینی تغییر مسیر ناگهانی و بالقوه ویرانگر است؛ اوکراین را در معرض یک توافق تحمیلی قرار میدهد که کاملاً با منافع استراتژیک بلندمدت اروپا در تضاد است.
رهبران اروپایی، بهویژه در برلین، پاریس و ورشو، در تلاشند تا با دادن امتیازات تاکتیکی و استراتژیک به ترامپ، او را از اتخاذ تصمیمات یکجانبه و ناگهانی در مورد اوکراین منصرف سازند. تحت فشار مداوم ترامپ، بسیاری از کشورهای عضو ناتو، تعهدات خود برای رساندن سطح هزینههای دفاعی به 2 درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) و حتی افزایش آن به 5 درصد تولید ناخالص داخلی را تسریع کردهاند. این اقدام، تلاشی برای اثبات شراکت مسئولانهتر است تا عطش ترامپ به «سهم عادلانه» ارضا شود. از سوی دیگر، اروپا ممکن است در مذاکرات تجاری یا در مورد استانداردهای زیستمحیطی با آمریکا، انعطاف بیشتری نشان دهد تا ترامپ احساس کند در حال «بردن» چیزی از اروپا است.
با این حال، مشکل اصلی اینجاست که ترامپ این امتیازات را نه بهعنوان نشانهای از حسن نیت، بلکه صرفاً بهعنوان سکوی پرتابی برای پیشبرد دستورکار اصلی خود میبیند؛ یعنی دستیابی به یک توافق سریع با روسیه که ممکن است شامل فشار برای امتیازدهی سرزمینی از سوی اوکراین باشد. در نتیجه، اروپا به جای کنترل مسیر، تنها تبدیل به نیرویی واکنشگرا میشود که در تلاش برای مهار آسیبهای احتمالی تصمیمات کاخ سفید است.
بزرگترین ترس استراتژیک اروپا، تضاد آشکار میان شعار «استقلال استراتژیک» و واقعیت وابستگی ساختاری عمیق به ایالات متحده است. اروپا در حوزه امنیت کلان همچنان یک «متغیر وابسته» در معادله تصمیمگیریهای واشنگتن باقی مانده است. اروپا فاقد ابزارهای کافی و قابل اتکا برای تأثیرگذاری بر تصمیم نهایی کاخ سفید در مورد سیاستهای حیاتی مانند جنگ اوکراین است. شکاف عمیقی در حوزه نظامی و امنیتی وجود دارد که قدرت چانهزنی بروکسل را در شرایط بحرانی از بین میبرد: بخش اعظم توان بازدارندگی نظامی مدرن اروپا به زیرساختها و تعهدات ناتو (تحت رهبری آمریکا) گره خورده است.
تهدید ترامپ مبنی بر کاهش شدید کمکهای نظامی یا زیر سؤال بردن ماده 5، اهرم فشار اروپا را برای حفظ مسیر فعلی بیاثر میکند. همچنین در سناریوی احتمالی ترامپ، بازی بزرگ بین مسکو و واشنگتن دوباره فعال میشود. در این بازی، اروپا دیگر یک شریک کامل نیست، بلکه بازیگری است که وظیفه دارد صرفاً پیامدهای تصمیماتی را مدیریت کند که در اتاقهایی خارج از قلمرو نفوذ مستقیمش گرفته شدهاند.
وحشت بروکسل از درک عمیق نخبگان اروپایی ناشی میشود که افکار عمومی داخلی آنها دیگر حامی مطلق و بیقید و شرط سیاستهای کنونی نیست.
هزینههای بلندمدت جنگ اوکراین بر اقتصاد اروپا در حال تبدیل شدن به یک عامل نارضایتی داخلی مهم است. هزینههای انرژی و تورم مرتبط با آن، قدرت خرید شهروندان اروپایی را بهشدت کاهش داده است. این فشار اقتصادی، تمایل عمومی به تداوم حمایتهای مالی و نظامی نامحدود را کاهش میدهد. افکار عمومی اروپا نسبت به این واقعیت تلخ آگاه شده است که اگر رئیسجمهور آمریکا تصمیمی نهایی برای خروج یا تغییر مسیر اتخاذ کند، اروپاییها ناگزیر به پذیرش آن خواهند بود.
این پذیرش، برای برخی رهبران اروپایی، به معنای «انتحار سیاسی» خواهد بود، چرا که مجبور خواهند شد مواضع سختگیرانه خود را در قبال روسیه تعدیل کنند. در نهایت، معادله آتشبس و شکلبندی جدید نظم امنیتی اروپا، خارج از بروکسل و در واشنگتن رقم خواهد خورد.